عینعلیلغتنامه دهخداعینعلی . [ ع َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل با127 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کانی عینعلیلغتنامه دهخداکانی عینعلی . [ ع ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 25هزارگزی خاور سنندج و 8هزارگزی شمال شوسه ٔ سنندج همدان . ناحیه ای است واقع در جلگه ، سردسیر و دارای <span class="hl"
اناپولیلغتنامه دهخدااناپولی . [ ] (اِخ ) شبه جزیره ایست در ساحل شرقی موره ، سابقاً دارالملک حکومت یونان بود و فافپلیون نامیده میشد. (از لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1 ص 266).
پاچنگلیلغتنامه دهخداپاچنگلی . [ چ َ گ ُ ] (ص مرکب ) پاچنگولی . آنکه در پای او پیچیدگی و عیبی است مادرزاد. پاچنبری .
حلدیکشنری عربی به فارسیانحلا ل , برهم خوردگي , چاره سازي , شولش , حل , محلول , راه حل , تاديه , تسويه