لغتنامه دهخدا
گل به آب انداختن . [گ ُ ب ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) همان گل به آب دادن است . مثل برای کسی است که عمل تازه و حرکت زشتی از خود نشان دهد. فتنه ٔ تازه برپا کردن . مما ینقل آنکه دختر پادشاهی بر دریا نشسته بود، گلدسته ای در کمال لطافت به دست داشت قضا را گلدسته از دستش در آب افتاد و روا