اندرزنامهلغتنامه دهخدااندرزنامه . [اَ دَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) وصیت نامه . پندنامه . (یادداشت مؤلف ) : من ایدون شنیدم که جای مهی همی مردم ناسزا را دهی چنان دان که نوشیروان قبادبه اندرزنامه چنین کرد یادکه هر کو سلیحش بد
پندنامکلغتنامه دهخداپندنامک . [ پ َ م َ ] (اِ مرکب ) پندنامه . کتاب اندرز و نصیحت . اندرزنامه . نصیحت نامه .
پندنامهفرهنگ فارسی معین( ~. مِ) [ په . ] (اِمر.) 1 - اندرزنامه ، نصیحت نامه .2 - نامة مشتمل بر پند و نصیحت .
وصیت نامهفرهنگ فارسی معین( ~. م یا مَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - اندرزنامه . 2 - ورقه ای دال بر سفارش هایی که شخصی به وصی خود کند که پس از مرگش اعمال منظور را انجام دهد و اموال او را طبق دستور وی تقسیم نماید یا به مصرف رساند.
وصیت نامهلغتنامه دهخداوصیت نامه . [ وَ صی ی َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) سفارش نامه . (از ناظم الاطباء). اندرزنامه . || نامه ای که در آن وصیت شخصی نویسند و مهر و امضاء کنند تا وصی پس از مرگ او از روی آن نامه عمل کند.