انذاخلغتنامه دهخداانذاخ . [ اِ ] (ع مص ) تند دویدن . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). سخت دویدن . (از شرح فارسی قاموس ). در منتهی الارب و ناظم الاطباء انذخاخ (= سخت کوشیدن ) است از باب انفعال و انذاخ را ندارند.
انداخلغتنامه دهخداانداخ . [ اِ ] (ع مص ) رسانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یقال : اندخنا المرکب الساحل انداخاً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اندخلغتنامه دهخدااندخ . [ اَ دَ ] (ع ص ) گول کم سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ).
انذخاخلغتنامه دهخداانذخاخ . [ اِ ذِ ] (ع مص ) سخت کوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به انذاخ شود.