انزرابلغتنامه دهخداانزراب . [ اِ زِ ] (ع مص ) در کمین نشستن صیاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). به کمینگاه داخل شدن صیاد. (از اقرب الموارد).
منزربلغتنامه دهخدامنزرب . [ م ُ زَ رِ ] (ع ص ) صیاد که در کمین نشیند. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انزراب شود.