انسدادلغتنامه دهخداانسداد. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته شدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه . پ (از ناظم الاطباء). بستگی . (یادداشت مؤلف ) <span class="hl"
بست متناوبintermittent closureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بست که در آن اندام فعال و اندام منفعل بهصورت متناوب با هم تماس پیدا میکنند، مثلاً در تولید آواهای غلتان یا لرزشی مانند [r] در واژۀ «دره» متـ . انسداد متناوب
انسدادلغتنامه دهخداانسداد. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته شدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه . پ (از ناظم الاطباء). بستگی . (یادداشت مؤلف ) <span class="hl"
انسدادلغتنامه دهخداانسداد. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته شدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه . پ (از ناظم الاطباء). بستگی . (یادداشت مؤلف ) <span class="hl"
اثر انسدادocclusion effect, OE 1واژههای مصوب فرهنگستانافزایش رسانش استخوانی در بسامدهای پایین براثر مسدود شدن مجرای گوش