انشعاعلغتنامه دهخداانشعاع . [ اِ ش ِ ] (ع مص ) غارت آوردن . (ناظم الاطباء). غارت کردن . (از اقرب الموارد). غارت آوردن گرگ در گوسپندان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ژانسهلغتنامه دهخداژانسه . [ س ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش «وین » از شهرستان مونت مریین دارای قریب 10650 تن سکنه .
آنسهلغتنامه دهخداآنسه . [ ن ِ س َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث آنِس . زنی نیکوحدیث . طیّبةالنفس . ج ، اَوانِس . || در تداول عربی امروز، به معنی دخترخانم ، بانوچه بکار است .
آنیسهلغتنامه دهخداآنیسه . [ س َ / س ِ ] (ص ) هر چیز بسته که بدشواری باز شود. به معنی خون بسته ومداد بسته و امثال آن نیز آمده است و آن را آنیسته نیز گویند. (برهان ). دَلَمه . انبسته بر وزن سرگشته نیز نوشته اند و دو صورت از این سه بی شبهه مصحف است .
منشعلغتنامه دهخدامنشع. [ م ُ ش َع ع ] (ع ص ) گرگ غارت آورنده در گوسفندان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انشعاع شود.