انصرافلغتنامه دهخداانصراف . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) برگشتن و بازماندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن جرجانی ). انکفاء. (از اقرب الموارد). بازگشتن و مراجعت و انقلاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). واگشتن . انصفاق . بازگشتن از جایی . بازگشتن از
انصراففرهنگ فارسی معین(اِ ص ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بازگشتن ، مراجعت کردن . 2 - باز ماندن . 3 - از عقیدة خود برگشتن .
تبريةدیکشنری عربی به فارسیامرزش گناه , بخشايش , عفو , بخشودگي , تبرءه , براءت , انصراف از مجازات , منع تعقيب کيفري
absolutionsدیکشنری انگلیسی به فارسیبی احتیاط، امرزش گناه، بخشایش، بخشودگی، تبرئه، برائت، عفو، انصراف از مجازات، منع تعقیب کیفری
absolutionدیکشنری انگلیسی به فارسیعزت نفس، امرزش گناه، بخشایش، بخشودگی، تبرئه، برائت، عفو، انصراف از مجازات، منع تعقیب کیفری
انصرافلغتنامه دهخداانصراف . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) برگشتن و بازماندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن جرجانی ). انکفاء. (از اقرب الموارد). بازگشتن و مراجعت و انقلاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). واگشتن . انصفاق . بازگشتن از جایی . بازگشتن از
انصراففرهنگ فارسی معین(اِ ص ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بازگشتن ، مراجعت کردن . 2 - باز ماندن . 3 - از عقیدة خود برگشتن .
انصرافلغتنامه دهخداانصراف . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) برگشتن و بازماندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن جرجانی ). انکفاء. (از اقرب الموارد). بازگشتن و مراجعت و انقلاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). واگشتن . انصفاق . بازگشتن از جایی . بازگشتن از
انصراففرهنگ فارسی معین(اِ ص ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بازگشتن ، مراجعت کردن . 2 - باز ماندن . 3 - از عقیدة خود برگشتن .