انطباقلغتنامه دهخداانطباق . [ اِ طِ ] (ع مص ) موافق و برابر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بهم پیوستن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِمص ) بهم پیوستگی . (ناظم الاطباء). || برابری . یکسانی .
انطباقفرهنگ فارسی عمیدموافق شدن؛ برابر شدن؛ یکسان گشتن؛ برابر شدن چیزی با چیز دیگر؛ با شرایط خود را وفق دادن.
انطباقفرهنگ فارسی معین(اِ طِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برابر شدن ، یکسان گشتن . 2 - (اِمص .) برابری ، یکسانی . ج . انطباقات .
انتباقلغتنامه دهخداانتباق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استخراج کلام . (از اقرب الموارد).
انتباکلغتنامه دهخداانتباک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بلند گردیدن . || بر پشته برآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بازداشته شدن قوم در بدی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
انطباق 1adaptation 3واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند تطبیق ساختارهای شناختی فرد برای برآوردن خواستهای محیطی که شامل دو فرایند مکمل درونانطباق و برونانطباق است
انطباق 2conformanceواژههای مصوب فرهنگستانمطابقت دادن مشخصات هر دستگاه مخابراتی با استانداردهای منتشرشده
انطباق اجتماعیsocial adaptationواژههای مصوب فرهنگستانسازگاری با ضرورتها و محدودیتها و آداب و رسوم اجتماعی
انطباق 1adaptation 3واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند تطبیق ساختارهای شناختی فرد برای برآوردن خواستهای محیطی که شامل دو فرایند مکمل درونانطباق و برونانطباق است
انطباق 2conformanceواژههای مصوب فرهنگستانمطابقت دادن مشخصات هر دستگاه مخابراتی با استانداردهای منتشرشده
انطباق اجتماعیsocial adaptationواژههای مصوب فرهنگستانسازگاری با ضرورتها و محدودیتها و آداب و رسوم اجتماعی
انطباق حسیsensory adaptationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش پاسخدهندگی گیرنده یا دستگاه حسی به دنبال تحریک طولانیمدت
انطباق فرهنگیcultural adaptationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند سازگاری با آداب و رسوم و ضرورتها و محدودیتهای فرهنگی
انطباق 1adaptation 3واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند تطبیق ساختارهای شناختی فرد برای برآوردن خواستهای محیطی که شامل دو فرایند مکمل درونانطباق و برونانطباق است
انطباق 2conformanceواژههای مصوب فرهنگستانمطابقت دادن مشخصات هر دستگاه مخابراتی با استانداردهای منتشرشده
انطباق اجتماعیsocial adaptationواژههای مصوب فرهنگستانسازگاری با ضرورتها و محدودیتها و آداب و رسوم اجتماعی
انطباق حسیsensory adaptationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش پاسخدهندگی گیرنده یا دستگاه حسی به دنبال تحریک طولانیمدت
انطباق فرهنگیcultural adaptationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند سازگاری با آداب و رسوم و ضرورتها و محدودیتهای فرهنگی
برونانطباقaccommodation 2واژههای مصوب فرهنگستانسازگار کردن طرحوارۀ ذهنی برای انطباق اطلاعات کسبشده ازطریق تجربه
درونانطباقassimilation 1واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند انضمام اطلاعات در ساختارهای ازپیشموجودِ شناختی، بدون تعدیل آن ساختارها
آزمون انطباقconformance testing/ conformance test, conformity testingواژههای مصوب فرهنگستانآزمون مطابقت عملکرد یک دستگاه با استانداردهای لازم
قابلانطباقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم طباق، قابل تطبیق، قابلجرح وتعدیل، مناسب، میزانکردنی، چکشخوار، منعطف، نرم، پذیرا، هماهنگ، جور، سازگار منطبق، رعایتکننده مقلد، راشد