انطواءلغتنامه دهخداانطواء. [ اِ طِ ] (ع مص ) نوردیده گشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درنوردیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پیچیدن . نوردیده شدن . درنوشته شدن . پیچیده شدن . لوله شدن . (یادداشت مؤلف ).- انطواء
انتواءلغتنامه دهخداانتواء. [ اِت ِ ] (ع مص ) آهنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). نیت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن . (از اقرب الموارد). || اقامت نمودن . (آنندراج ). انتوی القوم منزلاً بموضع کذا؛ یعنی اقامت نمودند در آن منزل . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب
انطوائيدیکشنری عربی به فارسیبسوي درون کشيدن , بخود متوجه کردن , شخصي که متوجه بباطن خود است , خويشتن گراي
اطواءلغتنامه دهخدااطواء. [ اِطْ طِ ] (ع مص ) پیچیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انطواء. (اقرب الموارد). و رجوع به انطواء و طَوی ̍ شود.