انطیخنلغتنامه دهخداانطیخن . [ اَ خ ُ ] (اِخ ) برادر اسکندر مقدونی ،یکی از سران سپاه او و پادشاه شام بود (306 ق . م .).(یادداشت مؤلف ) : اسکندر چون ملوک طوایف را ترتیب کرد بابل و پارس و قهستان خاص را بازگرفت وبه ملکی از خویشان خود سپرد ا
صافی ماندنلغتنامه دهخداصافی ماندن . [ دَ ] (مص مرکب ) خالی ماندن . تهی ماندن : و جهان از ایشان صافی ماند و مالهاء ایشان و خزائن مزدک ... جمع آورد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 91). || مسلم شدن .تحت تصرف ماندن : و انطیخن کشت