انعتاقلغتنامه دهخداانعتاق . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) (اصطلاح فقه ) آزاد شدن . (یادداشت لغت نامه ). و رجوع به عِتْق شود.
انهتاکلغتنامه دهخداانهتاک . [ اِ هَِ ] (ع مص ) دریده و شکافته شدن پرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دریده شدن پرده . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
انتاغلغتنامه دهخداانتاغ . [ اِ ] (ع مص ) بفسوس خندیدن بر کسی یا پنهان خندیدن بروشی که ضبط نتواند و بعض آن آشکار گردد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
انتاقلغتنامه دهخداانتاق . [ اِ ] (ع مص ) برداشتن سنگ سخت . || خانه پیشاپیش خانه ٔ دیگری ساختن . || زن بسیاربچه را به زنی خواستن . || سایبانی برگرفتن پیش آفتاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افشاندن انبان و خنور را تا از کرم پاک شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطبا
انتهاکلغتنامه دهخداانتهاک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ترنجیده و لاغر ساختن تب ، یقال : انتهکته الحمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زشت و آلوده کردن ناموس کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آبروی کسی را شکستن و احترامش را بردن . (از اقرب الموارد). حرمت کسی بشکستن . (مصادر زوزنی ).