انقباضلغتنامه دهخداانقباض . [ اِ ق ِ ](ع مص ) گرفته گردیدن و فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفته شدن . فراهم آمدن . (از ناظم الاطباء). فراهم آمدن و گرفته شدن . (از اقرب الموارد). گرفته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). فراهم آمدن . کشیده شدن . درکشیدن پوست بیکد
انقباضفرهنگ فارسی عمید۱. گرفته شدن؛ درهم کشیده شدن؛ گرفتگی؛ درهم کشیدگی.۲. (فیزیک) کاهش ابعاد جسم بدون تغییر در خاصیت آن، معمولاً در اثر کاهش دما.
crampsدیکشنری انگلیسی به فارسیگرفتگی عضلات، درد شکم، چنگه، چنگوک، حصار، محدود کننده، انقباض ماهیچه در اثر کار زیاد، محدود کردن، در قید گذاشتن، جاتنگ کردن، سیخ دار کردن
crampدیکشنری انگلیسی به فارسیگرفتگی، گرفتگی عضلات، درد شکم، چنگه، چنگوک، حصار، محدود کننده، انقباض ماهیچه در اثر کار زیاد، محدود کردن، در قید گذاشتن، جاتنگ کردن، سیخ دار کردن
تشنجدیکشنری عربی به فارسیشنج , تشنج , پرش , تکان , اشوب , چنگه , چنگوک , گرفتگي عضلا ت , انقباض ماهيچه در اثر کار زياد , دردشکم , محدودکننده , حصار , سيخدار کردن , محدود کردن , درقيد گذاشتن , جاتنگ کردن
انقباضلغتنامه دهخداانقباض . [ اِ ق ِ ](ع مص ) گرفته گردیدن و فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفته شدن . فراهم آمدن . (از ناظم الاطباء). فراهم آمدن و گرفته شدن . (از اقرب الموارد). گرفته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). فراهم آمدن . کشیده شدن . درکشیدن پوست بیکد
انقباضفرهنگ فارسی عمید۱. گرفته شدن؛ درهم کشیده شدن؛ گرفتگی؛ درهم کشیدگی.۲. (فیزیک) کاهش ابعاد جسم بدون تغییر در خاصیت آن، معمولاً در اثر کاهش دما.
قابلیت انقباضلغتنامه دهخداقابلیت انقباض . [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) انقباض پذیری . قابلیت قبض (اصطلاح فیزیک ). در مقابل قابلیت بسط.
انقباضلغتنامه دهخداانقباض . [ اِ ق ِ ](ع مص ) گرفته گردیدن و فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفته شدن . فراهم آمدن . (از ناظم الاطباء). فراهم آمدن و گرفته شدن . (از اقرب الموارد). گرفته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). فراهم آمدن . کشیده شدن . درکشیدن پوست بیکد
انقباضفرهنگ فارسی عمید۱. گرفته شدن؛ درهم کشیده شدن؛ گرفتگی؛ درهم کشیدگی.۲. (فیزیک) کاهش ابعاد جسم بدون تغییر در خاصیت آن، معمولاً در اثر کاهش دما.