انقفاللغتنامه دهخداانقفال . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بسته شدن در. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انغلاق .(از اقرب الموارد). قفل شدن در. (یادداشت مؤلف ).
منقفللغتنامه دهخدامنقفل . [ م ُ ق َ ف ِ ] (ع ص ) دربسته . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انقفال شود. || رجل منقفل الدین ؛ مرد زفت ناکس که از دست وی هرگز نیکویی و خیر صادر نشود. (ناظم الاطباء).