لغتنامه دهخدا
نون . (ع اِ) ماهی . (دهار) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (برهان قاطع) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). حوت . (متن اللغة) (اقرب الموارد). ماهی بزرگ . (مهذب الاسماء). ج ، نینان و انوان : دلم خسته و بسته ٔ زلف او شدچو نون از سر شَست و چون یونس از نون .