حنورةلغتنامه دهخداحنورة. [ ح ِن ْ ن َ رَ ] (ع اِ) کرمی است . (منتهی الارب ). یک نوع کرمی است . (ناظم الاطباء).
هنارةلغتنامه دهخداهنارة. [ هَِ رَ ] (ع مص ) به معنی انارة، مثل اراقة و هراقة. (منتهی الارب ). رجوع به انارة شود.
انگورهلغتنامه دهخداانگوره . [ اَ رَ / رِ ] (اِخ ) انگوریه (شهر) : ز انگوره کردند یاور طلب بیامد مدد نیزشان از حلب . نظام قاری (دیوان ص 186).و نیز رجوع به انگوره ای ش
انگوریهلغتنامه دهخداانگوریه . [اَ ری ی َ ] (اِخ ) یا انقره یا آنکورا (امروزه آنکارا گفته می شود) پایتخت فعلی ترکیه ، واقع در آناطولی مرکزی ، این شهر از زمان حتی ها (قومی قدیم که در هزاره ٔ دوم قبل از میلاد بر قسمت اعظم آسیای صغیر و سوریه فرمانروایی داشتند) اهمیت داشت . در دوره ٔ رومیها کرسی ایال
انورةلغتنامه دهخداانورة. [ اَ وِ رَ ] (ع اِ) ج ِ نار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به نار شود.
انگارهلغتنامه دهخداانگاره . [ اَ / اِ رَ / رِ ] (اِ) هر چیز ناتمام . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش ناتمام خواه سایه دار باشد و خواه بی سایه چنانکه تصویر. (آنندراج ). نقش ناتمام و نقشه و دول تصویر و هر چیز ناتمام .
انگارهفرهنگ فارسی عمید۱. پندار؛ تصور.۲. فکروخیال.۳. (اسم) ظرف دستهدار فلزی که استکان، لیوان و امثال آنها را در آن قرار میدهند.۴. (اسم) [قدیمی] سرگذشت.۵. (اسم) طرحی که برای نقاشی تهیه شود.۶. (اسم) اندازه؛ مقیاس.۷. (اسم) [قدیمی] حساب.۸. (اسم) [قدیمی] دفتر حساب.۹. (اسم) [
انگارهmotive, motif 1, figure 1واژههای مصوب فرهنگستانواحد موسیقاییِ لحنی یا ریتمی یا هارمونیک (harmonic) کوچکی که تکرار آن به اثر انسجام میدهد
انگارهلغتنامه دهخداانگاره . [ اَ / اِ رَ / رِ ] (اِ) هر چیز ناتمام . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش ناتمام خواه سایه دار باشد و خواه بی سایه چنانکه تصویر. (آنندراج ). نقش ناتمام و نقشه و دول تصویر و هر چیز ناتمام .
انگارهفرهنگ فارسی عمید۱. پندار؛ تصور.۲. فکروخیال.۳. (اسم) ظرف دستهدار فلزی که استکان، لیوان و امثال آنها را در آن قرار میدهند.۴. (اسم) [قدیمی] سرگذشت.۵. (اسم) طرحی که برای نقاشی تهیه شود.۶. (اسم) اندازه؛ مقیاس.۷. (اسم) [قدیمی] حساب.۸. (اسم) [قدیمی] دفتر حساب.۹. (اسم) [
انگارهmotive, motif 1, figure 1واژههای مصوب فرهنگستانواحد موسیقاییِ لحنی یا ریتمی یا هارمونیک (harmonic) کوچکی که تکرار آن به اثر انسجام میدهد
بَرانگارهimagoواژههای مصوب فرهنگستانتصویر ذهنی ناخودآگاهانه از فردی دیگر، بهویژه پدر یا مادر، که بر چگونگی رابطۀ فرد با دیگران تأثیر میگذارد