انگلزیستیparasitismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شیوة زندگی که در آن گونة انگل از گونة دیگر، گونة میزبان، بهره میبرد یا با هزینة آن زندگی میکند و غالباً به آن آسیب میرساند متـ . زندگی انگلی
انگل آشیانه1،انگل لانه1nest parasite1,brood parasiteواژههای مصوب فرهنگستانجانوری که تخم خود را در آشیانة جانور دیگر، از همانگونه یا از گونة دیگر، میگذارد
انگلآشیانی،انگللانهایnest parasitism,brood parasitism,breeding parasitismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زندگی انگلی که در آن پرنده تخم خود را در آشیانة پرندهای از گونة دیگر میگذارد و پرندة میزبان بعداً از جوجه نگهداری میکند
همزیستی2symbiosis1واژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش تنگاتنگ و بلندمدت میان دو اندامگان ناهمسان که شامل انواع همسفرگی و همیاری و انگلزیستی میشود متـ . رابطة همزیستی symbiotic relationship