گردشگری مذهبیreligious travel 2, religious tourismواژههای مصوب فرهنگستانسفرهایی که انگیزۀ اصلی آنها بازدید از میراث و مراسم مذهبی است
گردشگری قومیethnic tourismواژههای مصوب فرهنگستان1. نوعی گردشگری که هدف از آن مشاهدۀ شیوۀ زندگی و فرهنگ نامتعارف سرزمینهای ناآشناست 2. سفریکه انگیزۀ اصلی آن تجدید دیدار از سرزمینهای آباواجدادی است
انگیزهلغتنامه دهخداانگیزه . [ اَ زَ / زِ] (اِ) سبب و باعث چیزها. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (انجمن آرا) (آنندراج ). موجب . علت . (ناظم الاطباء).
انگیزهدیکشنری فارسی به انگلیسیcalling, cause, ground, impetus, impulse, impulsion, incentive, inducement, motivation, motive, reason, spring, spur
انگیزهلغتنامه دهخداانگیزه . [ اَ زَ / زِ] (اِ) سبب و باعث چیزها. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (انجمن آرا) (آنندراج ). موجب . علت . (ناظم الاطباء).
انگیزهدیکشنری فارسی به انگلیسیcalling, cause, ground, impetus, impulse, impulsion, incentive, inducement, motivation, motive, reason, spring, spur