اهلیسازیdomesticationواژههای مصوب فرهنگستانپرورش هدفمند گونههای گیاهی و جانوری برای رفع نیازهای انسان ازطریق تغییر شرایط زیستی طبیعی برای تضمین بقا و تولید بهینة آنها
آتشبسcease fireواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن مبادلۀ آتش بین دو نیروی متخاصم بهطور موقت پایان داده شود
احلیلغتنامه دهخدااحلی . [ اَ لا ] (ع ن تف ) شیرین تر.- امثال : احلی من العسل . احلی من میراث العمة الرقوب ؛ و هی الَّتی لایعیش لها ولدٌ.احلی من نیل المنی . (مجمع الأمثال میدانی