اهوراییلغتنامه دهخدااهورایی . [ اَ ] (ص نسبی ) نسبت به اهورا: دین اهورایی . و رجوع به اهورامزدا شود.
اهورالغتنامه دهخدااهورا. [ اَ ] (اِ) بلغت اوستا وجود مطلق و هستی بخش و اهورامزدا. هستی بخش بی همتا و خلاق عالم را گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به مزدیسنا و فهرست لغات اوستایی آن شود.
اهورافرهنگ نامها(تلفظ: ahurā) (اوستایی) (در ادیان) به لغت اوستا وجود مطلق و هستی بخش اهورا مزدا هستی بخش بیهمتا و خالق عالم را گویند ؛ اهورامزدا .
اهوراواژهنامه آزادخدای بزرگ ایرانیان باستان و زردشتیان خالق زمین و آسمان و آفریدگان . امشاسپندان و ایزدان نیز آفریده اویند او عین قدرت و دانش و منبع خیر و راستی و تقدس و تقوی است .
اعوریلغتنامه دهخدااعوری . [ اَع ْ وَ ی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است بمعاء اعور که از روده های دقاق است .
خداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ایزدی، الهی، ربانی، سبحانی، ملکوتی، آسمانی، کبریایی خداوندی، اهورایی، الاهی (الاهیه، الهیه)، یزدانی خداداد غیبی
شیطانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. شرارت، شیطنت ۲. چموشی، سرکشی ۳. بدرفتاری، بدکرداری ۴. اهریمنی ۵. احتلام، جنب، محتلم ≠ خوشرفتاری ۶. انسانی، اهورایی، ملکی
فریازانواژهنامه آزادیکی از وجه تسمیه های فریازان به این قرار است:در زمان ایران باستان هرگاه میخواستند کلمات را قدرت ببخشند وآنرا اهورایی ومقدس کنند از واژه (( فر )) در ابتدای کلمات استفاده میکردند ،مانند فرهنگ که از فر +آهنج که بعدا بصورت فرآهنگ وسپس فرهنگ درآمد. فریازان از دو واژه (فر ) به معنای شکوه ،عظمت و قدرت و( ی
سروشلغتنامه دهخداسروش . [ س ُ ] (اِ) اوستا «سرئوشه » . سرئوشه در اوستا بمعنی اطاعت و فرمانبرداری و مخصوصاً پیروی از اوامر خداوندی است و آن از ریشه ٔ اوستائی سرو (سرو) بمعنی شنیدن آمده . در گاتها بیشتر سرئوشه بهمین معنی یاد شده (یسنا 44 قطعه ٔ <span class="hl"