احواذلغتنامه دهخدااحواذ. [ اِح ْ ] (ع مص ) سخت راندن . (منتهی الارب ). نیک براندن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک راندن . (زوزنی ). || احواذ ثوب ؛ گرد آوردن جامه را. || احواذ صانع قِدْح را؛ سبک ساختن تیرگر تیر را.
دکاواتلغتنامه دهخدادکاوات . [ دَک ْ کا ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَکاء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به دکاء شود.
خاواتلغتنامه دهخداخاوات . (اِخ ) نام محلی است در سی و چهار هزارگزی جنوب غربی سبزوار واقع در ایالت کلان دایزنگی تابع کابل به افغانستان . این محل بین خط 68 درجه و 54 ثانیه ٔ طول شرقی و 34 درجه و
خاواتلغتنامه دهخداخاوات . (اِخ ) نام رودی است به افغانستان در صد و سی و پنجهزار و پانصدگزی جنوب سبزوار ولایت بهسود ایالت دایزنگی کابل ، بین 68 درجه و 23 دقیقه و12 ثانیه ٔ طول شرقی و <span clas
حلاواتلغتنامه دهخداحلاوات . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِحلاوت : فاذا بدء الهواء بالتغیر فلنهجر اللحوم و الحلاوات . (داود ضریر انطاکی در فصل طاعون ).