اواصرلغتنامه دهخدااواصر. [ اَص ِ ] (ع اِ) ج ِ آصرة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). به معنی پیوندهای خویشی و به معنی وسائل : عناصر آداب و اواصر انساب و اسباب است . (تاریخ بیهق ص 20).
اواصرفرهنگ فارسی معین(اَ ص ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - قرابت ، نزدیکی . 2 - (اِ.) زهدان . 3 - ریسمانی که دامن خیمه را با آن بندند.
هواسپاریsurface disposal, earth burial, aerial burial, sky burialواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تدفین که در آن جسد را بر روی زمین یا درخت یا صخره یا سکو مینهند