پرندگانAvesواژههای مصوب فرهنگستانجانوران مهرهداری که همگی ازطریق تخمگذاری زادآوری میکنند و بدنشان با پر پوشیده شده و اندامهای جلوی آنها تبدیل به بال شده است
اوس اوسلغتنامه دهخدااوس اوس . [اَ اَ ] (اِ صوت ) کلمه ای که بدان گاو و گوسفند را برانند و زجر کنند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
چاوشلغتنامه دهخداچاوش . [ وُ ] (ترکی ، ص ، اِ) نقیب لشکر. (آنندراج ) (غیاث ). چاووش . (ناظم الاطباء). نقیب سپاه . (فرهنگ نظام ). آنکه در جنگ فرمان حمله دهد و سپاهیان را تشجیع و تشویق کند : گر حاجب تو پوشد پیکار را زره ور چاوش تو بندد پرخاش را کمر. <p class=
اکباتانلغتنامه دهخدااکباتان . [ اِ ] (اِخ ) پایتخت دولت ماد قدیم . همدان امروزی . (یادداشت مؤلف ). نام باستانی پایتخت مادها که امروز همدان نامیده شود. پایتخت پادشاهان ماد که در آنجا کاخها داشته اند و دیوکوس بنیانگذار دولت ماد آنجا را به پایتختی برگزیده بود و بعدها نیز سلاطین اشکانی (پارت ) در ا
خاوصلغتنامه دهخداخاوص . [ وَ ] (اِخ ) ضبط دیگر خاوس است . رجوع به خاوس شود. (از معجم البلدان یاقوت ).
متحاوصلغتنامه دهخدامتحاوص . [ م ُ وِ ] (ع ص ) خود را «احوص » وانماینده . (آنندراج ). خود را «احوص » وانمود کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحاوص و احوص شود.
متخاوصلغتنامه دهخدامتخاوص . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) آن که چشم فرو خوابانیده تیز نگرد به سوی چیزی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تخاوص شود.