اوقاتلغتنامه دهخدااوقات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء). ازمنه و فصول و ساعات و هنگام . (ناظم الاطباء) : چو دی رفت فردا نیامد به پیش مده خیره بر باد اوقات خویش . فردوسی .گو
اوقاتفرهنگ فارسی معین(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وقت ؛ هنگام ها، روزگارها. ؛~ تلخی مجازاً عصبانیت و ناراحتی .
برنامۀ اوقات فراغتleisure programmeواژههای مصوب فرهنگستاندر برنامههای گردشگری ویژۀ آموزش زبان، بخش تفریحی فعالیتهای تنظیمشده برای گردشگران زبانآموز برطبق قرارداد
فرهنگ اوقات فراغتleisure cultureواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی ارزشگذارانه به اوقات فراغت که در جوامعی با فرهنگهای مختلف به اشکال متفاوت بروز میکند
اوقاتلغتنامه دهخدااوقات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء). ازمنه و فصول و ساعات و هنگام . (ناظم الاطباء) : چو دی رفت فردا نیامد به پیش مده خیره بر باد اوقات خویش . فردوسی .گو
اوقاتفرهنگ فارسی معین(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وقت ؛ هنگام ها، روزگارها. ؛~ تلخی مجازاً عصبانیت و ناراحتی .
اوقاتلغتنامه دهخدااوقات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء). ازمنه و فصول و ساعات و هنگام . (ناظم الاطباء) : چو دی رفت فردا نیامد به پیش مده خیره بر باد اوقات خویش . فردوسی .گو