اولیتلغتنامه دهخدااولیت . [ اَوْ وَ لی ی َ ] (ع مص جعلی ،اِمص ) سبقت و تقدم . (ناظم الاطباء). اولویت . برتری . پیشی . || سروری و ریاست . (ناظم الاطباء).
اولویتلغتنامه دهخدااولویت . [ اَ ل َ وِی ْ ی َ ] (ع مص جعلی ) تفوق و رجحان . (ناظم الاطباء). برتری و رجحان و تفوق و افضلیت و سبقت و تقدم . (ناظم الاطباء).- اولویت ذاتیه ؛ نزد حکماء بدو معنی اطلاق میشود اول اینکه یکی از دو طرف ممکن نسبت به ذات آن سزاوارتر بوده باشد.
اولیترلغتنامه دهخدااولیتر. [ اَ لا ت َ ] (ص تفضیلی ) (اولی + تر) سزاوارتر و بهتر. (ناظم الاطباء) : ایزد او را از پی سالاری ملک آفریدزو که اولیتر بگنج و لشکر و تاج و نگین . فرخی .ورگ زدن اندر این فصل [ بهار ] اولیتر از آن بود که اندر
سابقیتلغتنامه دهخداسابقیت . [ ب ِ قی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) اول بودن و پیشتر بودن . (فرهنگ نظام ). رجوع به اوّلیّت شود.
نخستگیلغتنامه دهخدانخستگی . [ ن ُ خ ُ / ن َ خ ُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) اولیت . تقدم . || (اِ) میوه ٔ نوبر. (ناظم الاطباء).
اولیترلغتنامه دهخدااولیتر. [ اَ لا ت َ ] (ص تفضیلی ) (اولی + تر) سزاوارتر و بهتر. (ناظم الاطباء) : ایزد او را از پی سالاری ملک آفریدزو که اولیتر بگنج و لشکر و تاج و نگین . فرخی .ورگ زدن اندر این فصل [ بهار ] اولیتر از آن بود که اندر