اومساواژهنامه آزاداز اصطلاحات قدیم مردم لنجان کلمه اومساً بوده به معنی بعداً ، هرگاه شخصی مناظره خود را برای دیگران تعریف می کرد برای آنکه نشان دهد آدمی با سرعت پاسخ گویی بالاست از کلمه اومساً استفاده می نموده است
گاومیشیلغتنامه دهخداگاومیشی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 15 هزارگزی جنوب رامهرمز و 6 هزارگزی خاور شوسه ٔ رامهرمز به خلف آباد. دارای 45 تن سکنه است
گاوموسیلغتنامه دهخداگاوموسی . [ وِ سا] (اِخ ) مراد گاو ی است که ذکر آن در سوره ٔ بقره آمده و بنی اسرائیل به امر موسی میبایستی آن گاو را که موسی توصیف آن را کرده بود قربانی کنند : نور شمع از نقاب زردی یافت گاو موسی بها بزردی یافت .نظامی .<