هرنوتلغتنامه دهخداهرنوت . [ هََ ] (اِ) مکر و حیله . || خبث و خباثت . || بدگویی . || بد مردم در دل نگاه داشتن را نیز گویند. (برهان ).
ارناودلغتنامه دهخداارناود. [ اَ وو ] (اِخ )آرناوود. آلبانی . رجوع به آرناوود و آلبانی شود. - مِثل ِ ارناود ؛ زنی بی شرم و دشنام گوی و بلندآواز.
ارنئوتفرهنگ فارسی عمیدغول بیابانی و بیتربیت. Δ دراصل، نام قومی از نژاد هندواروپایی، ساکن کشور آلبانی است.
آرنائوتفرهنگ فارسی معین(رْ ئ ُ) ( اِ.) 1 - قومی از نژاد هند و اروپایی ساکن در کشور آلبانی . 2 - در فارسی : سبیل کلفت ، غول بی شاخ و دُم . 3 - زن ستیزه گر و آشوب طلب .