امرولغتنامه دهخداامرو. [ اَ ] (اِ) امرود. (الابنیة عن حقایق الادویه ). || مخفف امروز است . (آنندراج ). و رجوع به امروز شود.
مرقسیلغتنامه دهخدامرقسی . [ م َ ق َ سی ی ] (ص نسبی ) منسوب به بنی امری ٔ القیس . (از منتهی الارب ). نسبت به امرؤ القیس مَرئی می شود، و فقط نسبت به امرؤ القیس بن حجر، مرقسی می باشد. (از اقرب الموارد).
امرولغتنامه دهخداامرو. [ اَ ] (اِ) امرود. (الابنیة عن حقایق الادویه ). || مخفف امروز است . (آنندراج ). و رجوع به امروز شود.
غلفاءلغتنامه دهخداغلفاء. [ غ َ ] (اِخ ) لقب سلمة، عموی أمرؤ القیس بن حجر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) .
امرو باولغتنامه دهخداامرو باو. [ اَ ] (اِخ ) یا امروبلو. از منزلهای بین استرآباد و گرگان بوده است . (از سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 80 متن انگلیسی و ص 111 ترجمه ٔ فارسی ).
امرو پاریابلغتنامه دهخداامرو پاریاب . [اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان با 100 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، حبوب و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).