اِجْتِماعُ تَحْضيري (تَمْهيدي)دیکشنری عربی به فارسیجلسه تمهيدي , نشست مقدماتي , نشست تمهيدي , جلسه مقدماتي
اجتماعلغتنامه دهخدااجتماع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اجدماع . (منتهی الارب ). گرد آمدن . تجمع. اجماع . فاهم آمدن . (زوزنی ). تألف . ائتلاف . احتفال . انجمن شدن . فراهم آمدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ) : چون فیروزان بن الحسن خبر اجتماع و اتفاق ایشان بشنید از جرجان روی بمحار
اِجْتِماعُدیکشنری عربی به فارسیجلسه , نشست , همايش , گردهمايي , اجلاسيه , اجلاس , کنفرانس , سمينار , اجتماع , تجمع , ميتينگ
اجتماعيدیکشنری عربی به فارسیانسي , دسته جمعي , وابسته بجامعه , اجتماعي , گروه دوست , معاشرتي , جمعيت دوست , تفريحي
اجتماعدیکشنری عربی به فارسیجلسه , نشست , انجمن , ملا قات , ميتينگ , اجتماع , تلا قي , همايش , صف ارايي کردن , دوباره جمع اوري کردن , دوباره بکار انداختن , نيروي تازه دادن به , گرد امدن , سرو صورت تازه گرفتن , پشتيباني کردن , تقويت کردن , بالا بردن قيمت
اجتماعفرهنگ فارسی عمید١. دور هم گرد آمدن؛ به هم پیوستن؛ جمع شدن.۲. (اسم) = جامعه۳. (اسم) گروهی از مردم که در یک جا جمع شده باشند.
اِجْتِماعُدیکشنری عربی به فارسیجلسه , نشست , همايش , گردهمايي , اجلاسيه , اجلاس , کنفرانس , سمينار , اجتماع , تجمع , ميتينگ
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
دام رودلغتنامه دهخدادام رود. (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور. جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه . آب آن از قنات
دام ساختنلغتنامه دهخدادام ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ساختن تله و دام . ساختن آلت گرفتار کردن شکار و حیوانات . || دام نهادن . دام گستردن . تعبیه کردن دام . حیله ورزیدن : زواره فرامرز و دستان سام نباید که سازند پیش تودام . فردوسی .دام هم
دام ظلهلغتنامه دهخدادام ظله . [ م َ ظِل ْ ل ُه ْ ] (ع ، جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) سایه اش پاینده باد. بردوام و پایدار باد سایه ٔ او.- دام ظله العالی ؛ پاینده باد سایه ٔ بلندپایه ٔ او.
اِجْتِماعُدیکشنری عربی به فارسیجلسه , نشست , همايش , گردهمايي , اجلاسيه , اجلاس , کنفرانس , سمينار , اجتماع , تجمع , ميتينگ