پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
آدرنالینفرهنگ فارسی عمیدهورمونی که از قسمت مرکزی غدۀ فوق کلیه (آدرنال) به درون خون ترشح میشود و باعث افزایش فشار خون، قند خون و ضربان قلب میگردد؛ اپینفرین.
درکاپیلغتنامه دهخدادرکاپی . [ دَ پ َ ] (اِخ ) از دهات لیتکوه آمل مازندران . (از سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 113 و ترجمه ٔ آن ص 153). دهی است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در <span clas
تالاپیلغتنامه دهخداتالاپی . [ لاپ ْ پی ] (اِ صوت ) صدای افتادن چیزی نرم بر زمین : انجیرها تالاپی می افتند روی زمین .
داشقاپیلغتنامه دهخداداشقاپی . (اِخ ) داشقاپلو. دهی است جزء دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری هوراند و 21هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی ، معتدل ، مایل بگرمی ، مالاریایی و دارای <span class=
چاپیلغتنامه دهخداچاپی . (ص نسبی ) منسوب به چاپ ، چاپ شده . مطبوع . مطبوعة.مقابل خطی . مخطوط. مخطوطة: قرآن چاپی . کتاب چاپی .
شاپی و تاپیلغتنامه دهخداشاپی و تاپی . [ شاپ ْ پی ُ تاپ ْ پ ] (ق مرکب ، از اتباع ) با عجله ، بدون دقت و مراقبت ، سرسری .