اکاديميدیکشنری عربی به فارسیمربوط به فرهنگستان ادبي يا انجمن علمي , عضو فرهنگستان , طرفدار حکمت و فلسفه افلا طون , عضو انجمن دانش , عضو اکادمي
آکادمیلغتنامه دهخداآکادمی . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) (مشتق از نام یلی اساطیری از مردم یونان موسوم به آکادمُس که اراضی منسوب بدو را آکادمی مینامیدند، در شمال غربی اَطینه «آتن »، و مَدْرَس افلاطون بدانجا بود.) اقاذیمیا. فرهنگستان . و رجوع به اقاذیمیا شود.
اکادمیلغتنامه دهخدااکادمی . [ اَ دِ ] (فرانسوی ، اِ) آکادمی . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). رجوع به آکادمی شود.
آکادمیفرهنگ فارسی عمیدانجمنی رسمی در هر کشور که از بزرگان علوم و فنون برای بحث و تحقیق در مسائل علمی و ادبی تشکیل میشود؛ فرهنگستان.
آکادمیفرهنگ فارسی معین(دِ) [ فر. ] ( اِ.) فرهنگستان ، آکادمی نام باغی بوده در آتن که افلاطون در آن تدریس می کرد و کم کم با گذشت زمان معنای انجمن علمی یا فرهنگستان را به خود گرفت .
اکاديميةدیکشنری عربی به فارسیفرهنگستان , دانشگاه , اموزشگاه , مدرسه , مکتب , انجمن ادباء و علماء , انجمن دانش , اکادمي , نام باغي در نزديکي اتن که افلا طون در ان تدريس ميکرده است() , مکتب و روش تدريس افلا طوني
اکاديميةدیکشنری عربی به فارسیفرهنگستان , دانشگاه , اموزشگاه , مدرسه , مکتب , انجمن ادباء و علماء , انجمن دانش , اکادمي , نام باغي در نزديکي اتن که افلا طون در ان تدريس ميکرده است() , مکتب و روش تدريس افلا طوني