اکتهاءلغتنامه دهخدااکتهاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روبروی کسی شدن به جهت مسأله و خواست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درباره ٔ مسأله ای با کسی سخن گفتن . (از اقرب الموارد).
اقتعاءلغتنامه دهخدااقتعاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برجستن گشن بر ماده ، گشنی کند یا نه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اقطهلغتنامه دهخدااقطه . [ اَ ق ِطْ طَ ] (ع اِ) ج ِ قِطاط. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به قطاط شود.
اقطةلغتنامه دهخدااقطة. [ اَ ق ِ طَ ] (ع اِ) چیزی است نزدیک هزارخانه متصل به شکنبه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مکتهیلغتنامه دهخدامکتهی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) روباروی شونده جهت مسأله و خواهنده . (آنندراج ). آن که روباروی کسی می شود جهت در خواست و یا پرسیدن مسئله . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اکتهاء شود.