خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکسیژن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اکسیژن
/'oksižen/
معنی
گازی بیرنگ، بیبو، و بیطعم که تقریباً یکپنجم حجم هوا را تشکیل میدهد و برای تنفس موجودات زنده ضروری است. در جوشکاری، طب، و صنعت به کار میرود و با همۀ عنصرهای شیمیایی جز گازهای نجیب ترکیب میشود.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
هوازا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکسیژن
لغتنامه دهخدا
اکسیژن . [ اُ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) گازی است بی رنگ ،بی بو، بی طعم ، کمی سنگین تر از هوا. یک لیتر آن 1105 گرم جرم دارد. در آب کمی محلول است و در 118 درجه و فشار 50 جو بسختی مایع می شود. در طبیعت به حالت ترکیب و آزاد فراوان یافت می گردد. (فرهنگ فارسی مع...
-
اکسیژن
فرهنگ واژههای سره
هوازا
-
اکسیژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: oxygène] (شیمی) 'oksižen گازی بیرنگ، بیبو، و بیطعم که تقریباً یکپنجم حجم هوا را تشکیل میدهد و برای تنفس موجودات زنده ضروری است. در جوشکاری، طب، و صنعت به کار میرود و با همۀ عنصرهای شیمیایی جز گازهای نجیب ترکیب میشود.
-
اکسیژن
فرهنگ فارسی معین
(اُ ژِ) [ فر. ] (اِ.) گازی است بی رنگ ، بی بو، بی طعم ، کمی سنگین تر از هوا. در ترکیب با هیدروژن تشکیل دهندة آب ها و 21% جّو است .
-
اکسیژن
دیکشنری فارسی به عربی
اوکسجين
-
واژههای مشابه
-
oxygen transfer
انتقال اکسیژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نتیجۀ هوادهی به آب که براثر آن مقداری از اکسیژن هوا به آب وارد و در آن حل میشود
-
oxygen scavenger
اکسیژنخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی مادۀ شیمیایی افزودنی به محیطهای آبی که با واکنش با اکسیژن و زدودن آن از محیط و افزایش قطبش کاتدی ناشی از اکسیژن، موجب کاهش خوردگی میشود
-
deoxygenation
اکسیژنزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جداسازی جزئی یا کامل اکسیژن محلول از آب
-
oximetry
اکسیژنسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] روشی برای سنجش سطح اشباع اکسیژن خون بر مبنای خواص جذب نور
-
oxygen burning
اکسیژنسوزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در طی آن اکسیژن به عناصر سنگینتر ازجمله سیلیسیم تبدیل میشود
-
dissolved oxygen, DO 1
اکسیژن محلول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار اکسیژن محلول در مایع متـ . اُکسِل
-
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] اختلاف بین غلظت اکسیژن محلول یک محیط آبی و غلظت اشباع آن
-
اکسیژن (شیمی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
oxygen
-
اکسیژن آمیزی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
oxygenation