اهنامهلغتنامه دهخدااهنامه . [ اَ م َ / م ِ ] (اِ) کر و فر وخودآرایی و خودنمایی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ). خویش آرایی و خودآرایی و هوش و بوش . (فرهنگ شعوری ) (مؤید الفضلاء). || هر چیز که زود از دست برود و از انتفاع بازماند و شکسته شود. (برهان ) (هفت
آگهینامهaffiche (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانآگهی مکتوب و غالباً مصور که ابعاد آن در حدود 35×50 سانتیمتر باشد
bulletinدیکشنری انگلیسی به فارسیبولتن، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، بیانیه، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه
bulletinsدیکشنری انگلیسی به فارسیبولتن ها، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، بیانیه، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه
نشرةدیکشنری عربی به فارسیتابلو اعلا نات , اگهي نامه رسمي , ابلا غيه رسمي , بيانيه , اگاهينامه , پژوهشنامه , پژوهنامه