ایداعلغتنامه دهخداایداع . (ع مص ) (از «ودع ») ودیعت نهادن به کسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را، هو من الاضداد. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). حفاظت مال خود را به دیگری سپردن . (تعریفات ). || صلح کردن میان قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (از «ی دع ») واجب کردن حج را بر
فضای پرواز توصیهایadvisory airspace, ADAواژههای مصوب فرهنگستانفضای پروازی شامل مسیرهای توصیهای که در آن مراقبت پرواز و خدمات مشورتی، تا حد ضروری و نه بهطور کامل، فراهم باشد
مسافت شتابـ ایست موجودaccelerate-stop distance available, ASDAواژههای مصوب فرهنگستانمسافت قابلدسترس برای شتابگیری و، در صورت انصراف از برخاست، توقف هواپیما
حداءةلغتنامه دهخداحداءة. [ ح َ دَ ءَ ] (ع اِ) تبر. || تبر دوسر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). تبر تیشه . پیکان تیر. || سر تبر. (منتهی الارب ). ج ، حَدَا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و حداء. (منتهی الارب ).
حداةلغتنامه دهخداحداة. [ ح َ ] (ع اِ) تبرتیشه . (دستور اللغه ٔ ادیب نطنزی ). تَوَر دوسر. (مهذب الاسماء). ج ، حداء.
خرقیلغتنامه دهخداخرقی .[ خ ِ رَ ] (اِخ ) عمروبن حسین بن عبداﷲ خرقی ، مکنی به ابوالقاسم . از بغدادیان بود و او را کتابی است بنام مختصر در فقه بر مذهب احمد حنبل . او از فقیهان صالح و شدیدالورع بود و قاضی ابویعلی بن الفراء می گوید اومصنفات بسیار و تخریجات فراوان در مذهب داشت ولی درمعرض اشاعه و ا
مضاربةلغتنامه دهخدامضاربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع مص ) با کسی شمشیر زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). به شمشیر زدن یکدیگر را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را با شمشیر زدن .(ناظم الاطباء). || غلبه کردن در نبرد: ضاربه فضربه ؛ نبرد کرد او را در ضرب پس غالب آمد او را در آن (من