اشتابلغتنامه دهخدااشتاب . [ اِ / اُ ] (اِمص ) شتاب . (جهانگیری ) (برهان ). تعجیل . (برهان ). عجله : نشستند بر نرم ریگ کبودبه اشتاب خوردند چیزی که بود. فردوسی .که این باره را نیست پایاب اوی درنگی
اشتیابلغتنامه دهخدااشتیاب . [ اِ ] (ع مص ) آمیخته شدن . انشیاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
اختلاف جریانcurrent differenceواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف زمانی بین ایستاب یا قدرت جریان در یک ایستگاه مرجع و یک ایستگاه تابع
نمودار جریانcurrent diagramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری برای نمایش تندی جریانهای جزرومدّی و مدتزمان ایستاب برای بخش قابل توجهی از یک راهآب کِشندی
فراایستابhigh slack waterواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در فراکِشَند که در آن سرعت جریان کِشَندی صفر میشود
فروایستابlow slack waterواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در فروکِشَند که در آن سرعت جریان کِشَندی صفر میشود