هیلارلغتنامه دهخداهیلار. (اِخ ) مستشرق فرانسوی (1805-1895 م .). مطالعات و تحقیقاتی درباره ٔ ادیان ملل شرق بعمل آورده . از آثار اوست : 1- بودا. 2- محمد و قرآن
پالارلغتنامه دهخداپالار. (اِ) درخت و ستون بزرگ . (برهان ). پاغَر. ستون . اُستن . اُستون . شمع. تیرک . دیرک . حمّال . پادیر. پازیر. بالار.
پالارلغتنامه دهخداپالار. (اِخ ) رودی به جنوب هندوستان که از خطه ٔ میسور از کوههای بالاکات سرچشمه گیرد و سپس بجنوب شرقی و بعد از آن به مشرق جاری شود و پس از پیمودن 370 هزارگز به خلیج بنگاله ریزد.
دایلارلغتنامه دهخدادایلار. (اِخ ) دهی جز دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 13هزارگزی باختر اهر و 2هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. سکنه 386 تن آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراع
خایلارلغتنامه دهخداخایلار. (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در 33 هزارگزی شمال ورزقان و 31 هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. این ناحیه کوهستانی با آب و هوای معتدل دارای <span class="hl" dir="l