باتربیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی زخانواده خوب، اصیل، با اصل و نسب، آدمحسابی، آدم، تربیتشده، آدابدان، نجیب تعارفی، مؤدب
بیتربیتفرهنگ مترادف و متضادبیادب، بیپرنسیپ، بیدیسیپلین، بیفرهنگ، بینزاکت، عامی، گستاخ، نامودب ≠ باتربیت، مودب