بتسیارلغتنامه دهخدابتسیار. [ ب ِت ِ ] (اِ) بلا. سختی . داهیه . (ناظم الاطباء). ظاهراً محرف پتسیاره (؟) می نماید و جای دیگر هم دیده نشد.
حريقدیکشنری عربی به فارسیشعله درخشان يا اتش مشتعل , رنگ يا نور درخشان , فروغ , درخشندگي , جار زدن , باتصوير نشان دادن , اتش سوزي بزرگ , حريق مدهش