سمت ـ سرعتنمای نیمرخ بادVAD wind profile, VWPواژههای مصوب فرهنگستاننیمرخ زمان- بلندای بُردار افقی حاصل از روبش (scanning) رادار داپلر با استفاده از الگوریتم/ خوارزمی سمت- سرعتنما
باد صدوبیستروزهbad-i-sad-o-bistroz, wind of 120 daysواژههای مصوب فرهنگستانبادی قوی با منشأ موسمی (monsoon) که در منطقۀ سیستان از سمتهای شمالغرب تا شمال ـ شمالغرب میوزد متـ . باد سیستان seistan
ضرب قویstrong beat, accented beat, down beatواژههای مصوب فرهنگستاننخستین ضرب هر میزان و سومین ضرب میزانهای چهارضربی
قاعدۀ طوقهbead face, bead ledge, bead soleواژههای مصوب فرهنگستانبخشهای تخت ناحیۀ طوقه، بین پاشنه (heel) و پنجه (toe)، که بر روی نشیمن طوقه قرار میگیرد
سباحتلغتنامه دهخداسباحت . [ س ِ / س َ ح َ ] (از ع ، مص ) شناوری . (غیاث ). شناه . شناو کردن : زیرکی آمد سباحت در بحارکم رهد غرقست او پایان کار. (مثنوی ).هر که را قدرت سباحت دست دهد رنج امروز از بهر
قباحتلغتنامه دهخداقباحت . [ ق َ ح َ ] (ع اِمص ) قُباح .قبح . زشتی . زشت شدن . || دنائت . سماجت . شناعت . بدی . فساد. بدکاری . (ناظم الاطباء) : هرچ آن قبیح تر بکند یار خوبروی داند که چشم دوست نبیند قباحتش . سعدی . || بدشکلی و بدترکیب
بی قباحتلغتنامه دهخدابی قباحت . [ ق َ ح َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قباحت ) آنکه زشتی چیزی را درنیابد. رجوع به قباحت شود.
اباحتلغتنامه دهخدااباحت . [ اِ ح َ ] (ع مص ) اباحه . مباح کردن . حلال کردن . جائز داشتن . روا شمردن . حلیت . جواز. روائی . دستوری . رخصت . مقابل حَظْر و تحریم و منع : کاین اباحت زین جماعت فاش شدرخصت هر مفلس قلاش شد. مولوی .|| غارت ک