بازیاب مهمات غوطهورsubmerged ordnance recovery device, SORDواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای زیرسطحی مجهز به سامانة هدایت تصویری برای بازیابی مهمات موجود در قعر آب
پردگیفرهنگ فارسی معین(پَ دِ) (ص نسب .) 1 - راز، هر چیز پوشیده . 2 - مستور، زن و دختر باحجاب . 3 - حاجب .
مخدرهفرهنگ فارسی معین(مُ خَ دَّ رَ یا رِ) [ ع . مخدرة ] (اِمف .) زن باحجاب و پرده نشین . ج . مخدرات .
مخدرهلغتنامه دهخدامخدره . [ م ُ خ َدْ دَ رَ ] (از ع ، ص ) زن باحجاب و پرده نشین و پاکدامن و باشرم و حیا. (ناظم الاطباء) : مخدره دست شاهزاده بگرفت و با او در حجره ٔ خلوت رفت . (سندبادنامه ص 69). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.