بادبانیرانیsailing, yachting 1واژههای مصوب فرهنگستانورزش یا سرگرمی قایقرانی با قایق بادبانی یا قایق تفریحی
همباف بادبانسازsailmaker’s splice, round spliceواژههای مصوب فرهنگستانهمبافی که در آن رشتههای طناب با بافت طناب همراستاست
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
بادبانیلغتنامه دهخدابادبانی . (حامص مرکب ) همچون بادبان بودن و عمل کردن . مجازاً، بسرعت بردن : آسمان در کشتی عمرم کند دائم دو کارگاه ِ شادی بادبانی وقت انده لنگری . انوری (از شرفنامه ٔ منیری ).|| کشتی رانی . (ناظم الاطباء).
بادبانیvelumواژههای مصوب فرهنگستانپردهای از ابر فرعی با گسترش افقی زیاد، نزدیک یا متصل به قسمت بالای یک یا چند ابر کومهای که گاهی در این ابر فرعی فرومیروند
بادموجسواریwindsurfing, sailboardingواژههای مصوب فرهنگستانورزشی مرکب از موجسواری و بادبانیرانی که با استفاده از تختهبادبان انجام میشود