بادبندیلغتنامه دهخدابادبندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل بادبند. عملی که معزمان کنند برای رفع و معالجه ٔ پاره ای بیماریها مانند نزله و درد چشم و درد دندان و غیره که گمان میکردند از باد تولید شود. عمل بستن اوجاع و دردها با اوراد و ادعیه و جز آن .
نای مشککلغتنامه دهخدانای مشکک . [ م َ ک َ ] (اِ مرکب ) نای مشک : بادبندی ّ سرود نای مشکک بین که چون هر زمان آن بادبندی را ز سر گیرد همی . امیرخسرو (از انجمن آرا).رجوع به نای مشک شود.
نزله بندیلغتنامه دهخدانزله بندی . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل دعانویسان برای دفع یا رفع زکام و نزله . بادبندی .