حذر , فطن
carefully, exactingly, intently, precision
عادم
نظرة
متقن
survey
بادقت، خیرهخیره، خیره، زلزده
تعریف شده، سنگین کردن، به زحمت ساختن، بادقت شرح دادن
تعریف کردن، سنگین کردن، به زحمت ساختن، بادقت شرح دادن
بحث می کند، مطرح کردن، گفتگو کردن، بحی کردن، بادقت بحی کردن
تعریف می کند، سنگین کردن، به زحمت ساختن، بادقت شرح دادن