بادلولغتنامه دهخدابادلو. [ دِل ْ لو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. در 18هزارگزی شمال باختری آغ کند و ششهزاروپانصدگزی شوسه ٔ میانه - زنجان در منطقه ٔ کوهستانی قرار دارد. هوایش گرم و دارای 159
بادگلولغتنامه دهخدابادگلو. [ گ َ ] (اِ مرکب ) آروغ .آرغ . آروق . بادی که بصدا از گلو برآرند. در تداول مشهد و گناباد خراسان ، اُرُغ . جُشاء. (منتهی الارب ).
بادگلو زدنلغتنامه دهخدابادگلو زدن . [ گ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) آروغ زدن .آروق زدن . بادگلو کردن . بادی بصدا از گلو برآمدن .
بودلفلغتنامه دهخدابودلف . [دُ ل َ ] (اِخ ) حکمران اران ممدوح اسدی : اسدی را که بودلف بنواخت طالع و طالعی بهم درساخت . نظامی .رجوع به ابودلف کرکری شود.
بادلوطهلغتنامه دهخدابادلوطه . [ ل َ / لُو طَ / طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادآبله باشد. رجوع به بادآبله و بادآوله شود.
بادلوطهلغتنامه دهخدابادلوطه . [ ل َ / لُو طَ / طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادآبله باشد. رجوع به بادآبله و بادآوله شود.
قبادلولغتنامه دهخداقبادلو. [ ق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. در 16500گزی جنوب کلیبر و یکهزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر واقعو کوهستانی معتدل است . 375 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرخت و
قبادلولغتنامه دهخداقبادلو. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه . در 99500 گزی شمال باختری عجب شیر 8500 گزی باختر شوسه ٔ آذرشهر به مراغه و در جلگه کنار دریاچه واقع و گرمسیر مالاریائی است . <span cl