بادپیکرلغتنامه دهخدابادپیکر.[ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) تندرو. سریع. صفت اسب و مرکوب تیزرفتار باشد. بادپای . بادپیما. رجوع به بادپای و بادپیما شود: اراقیت را بر هوا دیدم [ اراقیت پری بود ] بر اسبی بادپیکر نشسته بر بالای سر شاه ایستادو جنگ می کرد. (اسکندرنامه نسخ
حريصدیکشنری عربی به فارسیمتفکر , انديشناک , در فکر , دقيق , وقت شناس , خوش قول , بموقع , ثابت در يک نقطه , لا يتجزي , نکته دار , معني دار , نيشدار , صريح , معين , مشروح , باذکر جزءيات دقيق , اداب دان