باریکاییلغتنامه دهخداباریکایی . (اِخ ) دهی است از دهستان گورک سردشت بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 175 هزارگزی خاورسردشت و ده هزارگزی خاور شوسه ٔ سردشت به مهاباد واقع است . منطقه ای است کوهستانی و جنگلی با هوایی معتدل . دارای 129
براکاءلغتنامه دهخدابراکاء. [ ب َ ] (ع اِمص ) نشست به زانو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بروکاء. (منتهی الارب ). رجوع به بروکاء شود. || ثبات در کارزار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دوام الحرب علی الرکب . اسم است ابتراک را. (اقرب الموارد). ج ، برائک . || کوشش . (منتهی الارب ) (
هامیلکار بارکالغتنامه دهخداهامیلکار بارکا. (اِخ ) سردار و فرمانروای معروف کارتاژ که سالها با رومیان جنگید و بارها آنان را درهم شکست . پس از جنگ پونیک که اولین جنگ میان کارتاژ و روم بود و منجر به شکست کارتاژ و تصرف جزیره ٔسیسیل و قسمتهای دیگری از خاک کارتاژ توسط رومیان گردید، هامیلکار معتقد بود که بین ک
کالدرون دلا بارکالغتنامه دهخداکالدرون دلا بارکا. [ دِ رُ دُ ] (اِخ ) شاعر درام سرای اسپانیایی . (1681 - 1600 م .).
باروکيدیکشنری عربی به فارسیغريب , ارايش عجيب وغريب , بي تناسب , وابسته به سبک معماري در قرن هيجدهم , سبک بيقاعده وناموزون موسيقي