باروکلغتنامه دهخداباروک . (اِخ ) شاگرد ارمیا که پیشگوییهایش را بدو املاء میکرده است . (600 ق . م .).
باروکلغتنامه دهخداباروک . (ع اِ) ناخوشی سکاچه و کابوس . (ناظم الاطباء). نیدلان . جاثوم . بختک . نسبرک . عبدالجنه . دیونسبرک . (مهذب الاسماء). || مرد بددل . (ناظم الاطباء).
باروکفرهنگ فارسی معین(رُ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - این واژه اولین بار در جواهرسازی به مروارید نامنظم و یا سنگی که تراش نامنظم خورده گفته می شد. 2 - نام مکتبی در معماری و موسیقی در قرن 16 میلادی که ویژگی های آن : تنوع در طراحی ، تضاد و اختلاف بین قسمت های مختلف ، فراوانی اشکال و در هم بودن شیوة ترکیب عناصر و... می باشد.
سردبادکborasca, borasco, bourrasqueواژههای مصوب فرهنگستانسردبادی کوچک که یک توفان تندری یا تندوزۀ مخرب است
باروقلغتنامه دهخداباروق . (اِخ ) دهی است از دهستان آلان برآغوش بخش آلان برآغوش شهرستان سراب که در 12 هزارگزی شمال باختری مهربان و 23 هزاروپانصدگزی شوسه ٔ تبریز بسراب در جلگه واقع شده است . هوایش معتدل و دارای <span class="hl"
باروقلغتنامه دهخداباروق . (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان ارومیه که در 37 هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 24 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه بمیانه در کوهستان واقع است . هوایش معتدل و دارای <span class="hl" d
باروقلغتنامه دهخداباروق . (اِخ ) دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در 10 هزارگزی باختری اردبیل و 6 هزارگزی شوسه ٔ مشکین به اردبیل در منطقه ٔ کوهستانی واقع است . هوایش معتدل و دارای <span class="hl" dir="lt
باروکيدیکشنری عربی به فارسیغريب , ارايش عجيب وغريب , بي تناسب , وابسته به سبک معماري در قرن هيجدهم , سبک بيقاعده وناموزون موسيقي
باروکيدیکشنری عربی به فارسیغريب , ارايش عجيب وغريب , بي تناسب , وابسته به سبک معماري در قرن هيجدهم , سبک بيقاعده وناموزون موسيقي
سباروکلغتنامه دهخداسباروک . [ س َ ] (اِ) کبوتر و بعربی حمام خوانند. (برهان ). رجوع به سبارو و سپاروک شود.