لغتنامه دهخدا
بار گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بار از گرده ٔ ستور پایین آوردن . (ناظم الاطباء: بار). رجوع به آنندراج شود. || قبول حمل باری از شهری به شهری ، یا از محلی به محلی . || دریافت کردن . (ناظم الاطباء: بار) (آنندراج ). || آبستن شدن و حامله شدن . (ناظم الاطباء). باردار شدن زن .