بازانیدنلغتنامه دهخدابازانیدن . [ دَ ] (مص ) متعدی باختن . بازاندن . بر حریف غالب شدن . رجوع به باختن و بازاندن شود.
بازاندنلغتنامه دهخدابازاندن . [ دَ ] (مص ) متعدی باختن . بر حریف غالب شدن . بازانیدن . و رجوع به باختن و بازانیدن شود.
بازپیچانیدنلغتنامه دهخدابازپیچانیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) برگرداندن . بازگردانیدن : حکیمی بازپیچانید رویش مفاصل نرم کرد از هر دو سویش . سعدی (صاحبیه ).و رجوع به پیچانیدن شود.
بازاندنلغتنامه دهخدابازاندن . [ دَ ] (مص ) متعدی باختن . بر حریف غالب شدن . بازانیدن . و رجوع به باختن و بازانیدن شود.
انبازانیدنلغتنامه دهخداانبازانیدن . [ اَم ْ دَ ] (مص ) انباز کنانیدن . شرکت کنانیدن . (ناظم الاطباء).